Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
گفتگو با هانیه توسلی دوست دارم با فیلمسازان فیلم اولی کار کنم
ارسال در: 1389/09/27-10:10
بازیگر فیلم های سینمایی






بازیگر فیلم های سینمایی "عصر روز دهم" و "عصر جمعه" بازی در فیلم های تجربی که موضوع خاص دارند را یکی از دغدغه هایش در انتخاب پیشنهادها دانست و از همکاری با کارگردان های جوان نسل تازه سینمای ایران ابراز رضایت کرد.

هانیه توسلی یکی از مستعدترین بازیگران جوان سینمای ایران در سال های اخیر است، حضورش در فیلم های "شب های روشن"، "یک شب"، "کافه ستاره" و مجموعه های "وفا" و "میوه ممنوعه" بخش هایی از توانایی های این بازیگر جوان را ثابت کرده است. توسلی در این سال ها همیشه بازیگری گزیده کار بوده است. این روزها دو فیلم از او روی پرده رفته است. دو فیلم با حال و هوایی متفاوت که توسلی بازی های قابل دفاعی در آن ها دارد. به بهانه اکران فیلم های سینمایی "عصر روز دهم" و "عصر جمعه" با این بازیگر درباره تجربه هایش در سینما، تئاتر و تلویزیون صحبت کردیم.

* پیش از "عصر جمعه" خانم زندی را می شناختید؟ همکاری مشترکتان چطور شکل گرفت؟

هانیه توسلی: دوست دارم با فیلمسازان فیلم اولی کار کنم، مخصوصاً فیلمسازانی که روی موضوع های خاص کار می کنند. من خانم زندی را قبل از "عصر جمعه" نمی شناختم، دلیل اصلی برای بازی در این فیلم شخصیت خانم زندی و علاقه به همکاری با او بود. در برخوردهایی که قبل از فیلمبرداری با هم داشتیم از شخصیت و نگاه او خوشم آمد.

* فیلمنامه و قصه "عصر جمعه" را هم دوست داشتید؟

بله، هر چند بنفشه نقش اصلی نبود و شخصیت اصلی را خانم نونهالی بازی می کرد.

* اما بنفشه پیش برنده قصه است.

بنفشه قصه را پیش می برد، بنفشه به دنبال سوگند (رویا نونهالی) می رود و جستجوی او به کشف یک راز بزرگ می انجامد.

* حضور آقای کوثری و خانم بنی اعتماد پشت دوربین "عصر جمعه" چقدر در انتخابتان سهم داشتند؟

به هر حال موثر بودند. با آقای کوثری در "یک شب" همکاری کرده بودم، فیلمنامه "یک شب" به عنوان اولین تجربه فیلمسازی نیکی کریمی را دوست داشتم. جنس فیلم های تجربی و خاص که آقای کوثری تهیه می کنند برایم جذاب است. خانم بنی اعتماد و سینمای اجتماعی ایشان را هم دوست دارم.

* شخصیت بنفشه در فیلمنامه چقدر با تصویر نهایی فرق می کند؟ چقدر سر صحنه و در تعامل با کارگردان به این شخصیت رسیدید؟

فکر نمی کنم شخصیت بنفشه برای اجرا تغییر خاصی کرده باشد فیلمنامه کامل بود و نیاز به تغییر نداشت.

* درباره نقش با خانم زندی تعامل داشتید؟ مشاوره هم می دادید؟

بله، من در همه کارهایم با کارگردان صحبت می کنم و درباره نقش مشاوره می دهم. بازیگر بعد از خواندن نقش دریافت خودش را با کارگردان سهیم می شود. نقش بنفشه چندان پیچیده نبود. دختری شهرستانی که درگیر مشکلات خواهرش است. بنفشه در خانواده ای سنتی بزرگ شده و حتماً تلاش کرده تا برای تحصیل به تهران بیاید.

* بنفشه نماینده نسل خودش است.

دقیقاً. او با خانواده اش تفاوت دارد، برای همین تلاش می کند راز خواهرش را فاش کند. من با مادرم به اندازه تفاوت نسلمان، اختلاف نظر دارم برای همین درک می کنم که بنفشه هم با خانواده اش فرق می کند. ویژگی بنفشه تلاش برای کشف حقیقت است. خواهر ابتدا دافعه دارد اما بعد با بنفشه همراه می شود.

* فکر نکردید ممکن است بنفشه دیده نشود و بازی در نقش دوم یک فیلم نکته ای به کارنامه تان اضافه نمی کند؟

نه واقعاً برایم مهم نبود که بنفشه نقش دوم است. جنس قصه نشان می داد قرار است در این فیلم چه اتفاقی بیفتد. تیم بازیگران، عوامل پشت و جلوی دوربین قابل اعتماد بودند. در چنین تجربه ای نقش دوم بودن، چندان مهم نیست.

*"عصر جمعه" فضایی واقع گرا دارد و بازی شما همسو با این فضا بدون حرکت تصنعی و اغراق آمیز و حذف حرکت هایی است که ممکن است به چشم تماشاگر بیاید. رسیدن به این نوع بازی سخت بود؟

من در این سال ها سعی کرده ام واقعی بازی کنم، از بازی اغراق شده خوشم نمی آید حتی در تئاتر تجربه ای که با محمد یعقوبی داشتم، از همین جنس بود. من بازی ای را دوست دارم که در عین واقع گرایی همدلی مخاطب را برانگیزد. در "عصر جمعه" واقع گرایی مهم است و نیازی به بازی غلو شده نبود. سلیقه من و کارگردان درباره بازی مشابه بود و خیلی زود به درک مشترک رسیدیم.

* به عنوان یک بازیگر حرفه ای چقدر بازیگر نقش مقابل برایتان مهم است؟

بازیگر مقابل می تواند شما را نسبت به کارتان دلگرم کند، مسئولیت شما زمانی که با یک بازیگر حرفه ای مواجه می شوید بیشتر است. در "عصر جمعه" حضور رویا نونهالی دلگرم کننده بود. او یکی از بهترین بازی هایش را در این فیلم دارد. بخش دیگری از ماجرا به فضای میان بازیگرها برمی گردد که روی بازی شان تاثیر دارد. خانم نونهالی هم بازیگر خوبی است، هم فضایی که بین ما وجود داشت صمیمانه و دوستانه بود. این فضا به بهتر شدن حاصل کار من کمک می کرد.

* پس ارتباطی که لازم بود بین شما شکل گرفت؟

کاملاً.

* با مهرداد صدیقیان هم رابطه صمیمی و حرفه ای وجود داشت؟

زمانی که بازیگری برای اولین بار مقابل دوربین می رود توجه به او بیشتر است. درباره مهرداد صدیقیان هم این حساسیت وجود داشت، گروه خیلی زود متقاعد شدند که او جوان با استعدادی است. او بیان و حس خوبی دارد و من گاهی شگفت زده می شدم که یک بازیگر جوان چقدر می تواند در اولین قدم خوب باشد.

* "عصر جمعه" چه جایگاهی در کارنامه شما دارد؟

"عصر جمعه" از فیلم های خوبی است که بازی کرده ام، در این سال ها فیلم های زیادی بازی کرده ام اما تعداد کمی از آنها را دوست دارم و به آنها افتخار می کنم، "عصر جمعه" یکی از آنها است و آن را دوست دارم.

* از این که اکران عمومی فیلم سال ها به تاخیر افتاد چه احساسی دارید؟

بازیگر دوست دارد فیلمش در زمان خودش دیده شود. الان خیلی خوشحالم که فرصت اکران فیلم فراهم شده است.

* شما ادبیات نمایشی خوانده اید. از ابتدا به دنبال کار تصویری بودید یا فکر می کردید از تئاتر شروع کنید و بعد به سمت بخش های دیگری ب روید؟

دغدغه ام انجام کار هنری بود به مفهوم عام. دوست داشتم هم تئاتر بازی کنم هم سینما. امسال بعد از سال ها به کلاس نقاشی رفتم. این هم یک دغدغه قدیمی است که تا به حال فرصت پرداختن به آن را نداشتم، در این سال ها که به بازیگری علاقه داشتم، بیشتر به تئاتر فکر می کردم. نمایشنامه می خواندم و تئاترها را دنبال می کردم با این که تهران زندگی نمی کردم هرچند وقت یک بار برای دیدن نمایش های روی صحنه با اشتیاق و هیجان به تهران می آمدم. کتاب هایی که آن سال ها خواندم بیشتر از کتاب هایی است که در سال های تحصیلی در دانشگاه خواندم.

* خیلی ها معتقدند دانشگاه نکته آموزشی مهمی برای دانشجویان ندارد.

من در دانشگاه دو استاد خوب داشتم. خانم ثمینی و آقای چرمشیر. دانشگاه خیلی در شکل گیری سلیقه و فکرم تاثیر نداشت. دانشگاه کسی را هنرمند نمی کند.

* گرایش تان بیشتر به سمت کار تصویری بود؟

آن سال ها بله. اما تئاتر را هم دوست داشتم. الان هم تئاتر و سینما را دوست دارم.

* اما کمتر به سراغ تئاتر می روید.

در تئاتر گروه های وجود دارد که وارد شدن به آن ها سخت است. من تمرکزم بیشتر بر سینما و تلویزیون بوده و از تئاتر فاصله دارم، اما هر وقت فرصت پیش آمده از تجربه کردن روی صحنه استقبال کرده ام.

* در سال های اخیر دو مجموعه تلویزیونی بازی کردید که هر دو پرمخاطب بودند "میوه ممنوعه" مجموعه باارزش و در یاد ماندنی بود اما حضور شما در "شمس العماره" کمی تعجب برانگیز است. چرا در این مجموعه بازی کردید؟

دلیل اصلی حضورم در این مجموعه سامان مقدم و تجربه خوب "کافه ستاره" بود. "کافه ستاره" یکی از همان معدود فیلم هایی است که دوستشان دارم. فیلمنامه "شمس العماره" را کامل نخواندم، بعد از این تجربه برای هر کاری از قبل فیلمنامه را کامل می خوانم. یکی از مشکلات "شمس العماره" متن آن بود، من به سامان مقدم و گروه بازیگران اعتماد کردم . وقتی وارد ماجرا شدم متن ها هر روز نوشته می شد و انسجام لازم را نداشت. موضوع تعداد خواستگارها و ممیزی باعث وجود مشکلاتی شد و در نهایت "شمس العماره" به آن چیزی که باید، تبدیل نشد.

* لیلا می توانست نقشی متفاوت در کارنامه شما باشد. دختری پرشور و نشاط که موقعیت مفرح و ویژه ای دارد.

من دوست داشتم نقش دختر شیطان را بازی کنم. اما ممیزی تلویزیون لیلا را موقر و خانم می خواست. از نظر من لیلا یک دختر شر و پرشور بود که نشاط زندگی در او جریان داشت. با توجه به گستردگی مخاطبان تلویزیون طبیعی است که مسئولان نسبت به تصویری که از یک دختر جوان ارائه می دهند حساس باشند.

* بعد از این تجربه باز هم راضی هستید در تلویزیون کار کنید؟

من هیچ وقت خودم را به تلویزیون یا سینما محدود نکرده ام. تفاوت ها را می دانم اما اگر متن خوب و گروه حرفه ای باشند فرصت تجربه در تلویزیون را از دست نمی دهم.

* اکران "عصر روز دهم" نزدیک است، فیلمی که سیمایی متفاوت از شما در آن می بینیم. شما در این فیلم دو نقش متفاوت بازی کرده اید و در نقش دختر عرب تسلط خوبی روی لهجه عربی دارید. از زمانی که آقای راعی جایگزین مرحوم ملاقلی پور شد شما وارد پروژه شدید؟

این سوال را بهتر است آقای راعی و محمدی جواب بدهند، من این طور شنیده ام که آقای ملاقلی پور طرحی درباره دختری خبرنگار نوشته بود، اما در فیلمنامه ای که آقای راعی نوشت قصه فرعی ها و شخصیت هایی اضافه شدند. خط اصلی که درباره دو خواهر است که زمان جنگ از هم دور می شوند با طرح آقای ملاقلی پور شباهت دارد. زمانی به کار دعوت شدم که آقای راعی فیلمنامه را کامل نوشته بود.

* "عصر روز دهم" تنها فیلم مذهبی کارنامه شما است.

فضای "عصر روز دهم"، مکانی که قصه در آن اتفاق می افتد مذهبی است. اما قصه دراماتیک دارد. دختری که خواهرش زمان جنگ گم شده و او تلاش می کند نشانی از او پیدا کند. البته آن فضا هم روی مخاطب و قصه تاثیر دارد.

* جذابیت بازی در این فیلم چه بود؟

ویژگی مهم فیلم بازی در دو نقش متفاوت بود. کار در این فیلم به دلیل شرایط سخت بود، تاسوعا و عاشورا در کربلا بودیم و آن فضا روی من تاثیر زیادی داشت. این تجربه را دوست دارم اما من می توانم درباره مشکلات فیلمنامه صحبت کنم. رابطه مردم و دکتر (احمد مهرانفر) خوب از کار درنیامده است. "عصر روز دهم" قصه شلوغی است و شخصیت های متعدد دارد و این، انسجام و یکدستی اش را مخدوش کرده است. اگر فیلم ۱۲۰ دقیقه بود، زمان بیشتر بود و به شخصیت ها و قصه های فرعی بیشتر توجه می شد شاهد فیلم بهتری بودیم. من کارگردانی فیلم را بیشتر از متن دوست دارم.

* به لهجه عربی چطور این قدر خوب مسلط شدید؟

من در "وفا" هم این تجربه را داشتم، البته زبان عربی را به خوبی نمی دانم اما دیالوگ ها را حفظ می کردم و خانمی عرب زبان دیالوگ ها را برایم خواند و من آنها را ضبط کردم. یک سری جمله ها را که احساس می کردم دوست دارم بداهه و سر صحنه بگویم از او پرسیدم و حفظ کردم. من گفتگوها را در گوشی تلفن همراهم داشتم و مرتب گوش می کردم تا بر آن مسلط شدم. درآوردن لهجه یک کار کاملاً تکنیکی است، چندان سخت نیست. به نظر من بازی در نقش های خاص و هرچیزی که بیشتر دیده شود، آسان است. مثلاً نقش معتاد، دیوانه، لال و ... نمونه هایی از این دست. بازی در نقشی مثل رویا در "شبهای روشن" سخت است. نقشی که صورت بازیگر تکان نمی خورد و فقط با لحن و نگاه باید حس را منتقل کرد.

* امسال فرصت همکاری با علی رفیعی در فیلم سینمایی "آقایوسف" را هم به دست آوردید. این تجربه چطور بود؟

من هنوز فیلم را ندیده ام و نمی توانم نظر قطعی بدهم، اما همکاری با آقای رفیعی را خیلی دوست دارم، وسواس، سلیقه هنری و هوشمندی او را تحسین می کنم.

* شکل کار آقای رفیعی چطور بود؟

فضای کار آقای رفیعی مختص خود او است. پر از رنگ و شور زندگی. طراحی صحنه و لباس را هم او انجام می داد و من سلیقه ایشان را خیلی دوست داشتم.

* فیلم سینمایی "ندارها" چه طور تجربه ای است؟

یک فیلم اجتماعی تلخ است که قصه اش در جنوب شهر می گذرد و با "آخرین ملکه زمین" فیلم قبلی محمدرضا عرب فرق دارد.

* دوست دارید در فیلم کمدی و طنز بازی کنید؟ بیشتر نقش جدی بازی کرده اید.

خیلی دوست دارم، اما پیشنهاد هایی که داشته ام خوب نبوده، بازی در فیلم طنز و کمدی خیلی جذاب است.

* به نویسندگی و کارگردانی فکر کرده اید؟

به کارگردانی نه، اما به نویسندگی فکر کرده ام. من ادبیات نمایشی خوانده ام، اما خیلی تنبلم.(می خندد) دو سال پیش به کلاس فیلمنامه نویسی زیر نظر شادمهر راستین رفتم و به شکل کارگاهی شروع به نوشتن کردیم. در آن مقطع چند فیلمنامه برای فیلم کوتاه و دو طرح برای فیلم بلند نوشتم، اما بازی در "عصر روز دهم" پیش آمد و دیگر از آن فاصله گرفتم.

* نظر شادمهر راستین درباره فیلمنامه های شما چطور بود؟

این را بهتر است از خودشان بپرسید، اما یکی از فیلمنامه های کوتاه را دوست داشت و می گفت اگر آن را کامل کنم آن را می سازد. من فکر می کنم بیشتر از استعداد و نبوغ، تلاش مهم است. امیدوارم روزی نوشتن را به شکل جدی دنبال کنم.

* و حرف آخر؟

خوشحالم که "عصر جمعه" بالاخره اکران شده، امیدوارم فیلم دیده شود و مونا زندی باز هم فیلم بسازد.

منبع :پورتال خبری البرز
نظرات ارسالی:
 
ملینا احسان نیا
1389/12/19   4:22:00 PM
من خیلی دوست دارم بازیگر شم

مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved