Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
قصاص، سرانجام قاتل راننده آژانس
ارسال در: 1389/07/19-17:03
جواني كه همكار سابق خود در آژانس را به قتل رسانده بود، با حكم دادگاه به قصاص محكوم شد.
صبح 6 ارديبهشت سال گذشته، خانواده مرد ميانسالي با حضور در دادسراي جنايي تهران مدعي شدند پدر خانواده به نام رحمت، از يك روز قبل از خانه خارج شده و ديگر بازنگشته است.

تحقيقات از محل كار اين مرد كه يك آژانس بود آغاز و مشخص شد صبح روز قبل، وي به درخواست يك مسافر از آژانس خارج شده و ديگر از وي خبري نيست.

در ادامه تحقيقات مشخص شد، فرد مفقود شده همان روز با خودروي خود در حوالي پارك وي با يك خودرو تصادف كرده است اما از اظهارات فردي كه با وي تصادف كرده بود هم سرنخي پيدا نشد تا اينكه 9 روز بعد جسد وي در حالي كه كنار يكي از جاده‌هاي خروجي تهران رها شده بود كشف شد.

حدود يك هفته بعد، خودروي مقتول نيز در حالي كه مرد ناشناسي سوار آن بود شناسايي و متوقف شد؛ راننده خودرو مدعي بود كه خودرو را از پسرش تحويل گرفته است. پسر وي نيز به نام ميلاد كه از همكاران سابق مقتول بود،‌ شناسايي و دستگير شد و بعد از اينكه تلاش كرد پليس را از رسيدن به اصل موضوع منحرف كند، به ارتكاب قتل رحمت اعتراف كرد.

با اعتراف ميلاد به ارتكاب قتل، قرار مجرميت وي از سوي دادسراي جنايي تهران صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران ارجاع داده شد كه شنبه هفته گذشته به رياست قاضي محمدسلطان همتيار برگزار شد.

بعد از قرائت كيفرخواست توسط نماينده دادستان و همچنين درخواست اولياي‌دم مبني بر قصاص متهم، ميلاد در جايگاه قرار گرفت و در تشريح حادثه گفت: حدود يك سال قبل از حادثه با مقتول همكار بودم؛ او دچار انحراف اخلاقي بود و از من مي‌خواست به خواسته‌هاي شيطاني او تن بدهم.

وي ادامه داد: او بارها قصد داشت مرا مورد آزار و اذيت قرار دهد اما من اجازه ندادم. تا اينكه من از آژانس رفتم و تصميم گرفتم اين كار او را تلافي كنم. روز حادثهاز تلفن عمومي با آژانس تماس گرفتم و درخواست كردم كه مقتول را به صورت در اختيار به آدرسي كه گفتم بفرستند.

متهم گفت: مقتول به آدرس آمد و از او خواستم مرا به آدرسي ببرد، او دوباره حرف‌هاي قبلي را تكرار كرد؛ در خيابان وليعصر دو ليوان شيرموز خريدم و قرص‌هاي خواب‌آوري كه از قبل خريده بودم را داخل آن ريختم. حدود نيم ساعت بعد از اينكه آن را خورد، حالش بد شد و با يك خودرو تصادف كرديم.

وي افزود: با كمك راننده‌اي كه با آن تصادف كرده بود، او را به صندلي شاگرد آوردم و به سمت يكي از راه‌هاي خروجي تهران رفتيم و آن جا او را رها كردم. فكر نمي‌كردم او كشته شود، فقط مي‌خواستم او مدتي دنبال خودروي خود بگردد تا از كاري كه با من كرده بود، پشيمان شود.

بعد از اظهارات متهم، قاضي همتيار ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه،‌ متهم را به 10 سال حبس،‌ تحمل 100 ضربه شلاق و قصاص محكوم كرد
منبع : خبرگزارى فارس
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved