به گزارش خبرنگار مهر در کرج، روزگاری به گفته قدیمی ترها کرج دهکده ای بیش نبود و بیشتر از 100 خانه در آن وجود نداشت.
شبها در روشنایی نور ستارگان و مهتاب، صدای زنگ کاروانیانی به گوش می رسید که بین کاروانسراهای مسیر ری و قزوین در حرکت بودند و گاه برای استراحت در کاروانسرای شاه عباسی و سرایی در میدان کرج بیتوته می کردند اما امروزه، نه کاروانی باقیمانده و نه کاروانسرایی و نه ماموری که باج دروازه را از کاروانیان بستانند و زیر طاقهای کاروانسرای شاه عباسی هم خبری از سر و صدای کاروانیان نیست.
دامنه سلسله جبال البرز از دیرباز به دلیل آب و هوای مناسب، رودخانه های جاری و پناهگاه های مطمئن همیشه محل استقرار و سکونت گاه های دائمی و موقت اقوام و گروه های مختلف بوده است.
منابع تاریخی و آثاری چون تپه های باستانی آق تپه، مردآباد، بقایای معابد و قلعه های شاه دژ و قلعه دختر، دژهای استوار جاده چالوس - کرج و تختگاه هایی چون تخت رستم و تخت کیکاووس در جنوب - کرج، همه و همه معرف حیات تمدن در این منطقه از دوران تمدن پیش از اسلام است.
روزگار تیموریان، ایلخانیان و صفویان و شاهراه خراسان که از شهرهایی چون ری، نیشابور و بغداد می گذشت به شهرهای مراغه، تبریز، سلطانیه و قزوین منتقل شد و با این کار کرج از اهمیت خاصی برخوردار شد و رو به آبادانی گذاشت.
به گفته علیرضا دهقان مهرجردی کارشناس اداره میراث فرهنگی کرج، این آثار تاریخی مشخصی که مربوط به دوره پیش از صفویان باشد هنوز شناسایی نشده است.
چنانچه به روایتی تاریخی رودخانه کرج و آبادی های اطراف آن تا قبل از شکل گیری و قدرتمند شدن حکومت صفوی در سال (1006 ه. ق) جز خاک رویان بوده و قلمرو سلاطین مازندران به پشت دروازه کرج می رسیده است اما با مطالعاتی که روی پل صفویه کرج انجام شده این احتمال وجود دارد که ساخت پل مربوط به دوره پیش از صفویه باشد و پل حاضر بنای جدیدی است که بر بقایای پل قدیمی ساخته شده است.
در برگی دیگر از تاریخ کرج روایت شده که در روزگار سلطنت شاه طهماسب صفوی و پایتختی قزوین بناهای مختلفی ساخته می شد که نمونه آن در کرج بنای امام زاده حسن است اما با انتقال پایتخت به اصفهان توسط شاه عباس، کرج و تهران تا حدودی فراموش شدند و از سرعت پیشرفت آنها کاسته شد.
دوران قاجار از شکوفاترین دوره های تاریخی کرج است. کاخ زیبای سلیمانیه که در میان درختان پرقدمت دانشکده کشاورزی واقع شده یادگاری از زمان فتحعلی شاه قاجار است که در سال 1225محمد حسین خان نظام الدوله اصفهانی آن را بنا کرد و نام پسرش سلیمان میرزا را بر آن نهاد.
کاخ شهرستانک نیز که در این دوره و به خواست ناصرالدین شاه در روستای ییلاقی شهرستانک ساخته شده نشان می دهد کرج به عنوان منطقه ای خوش آب و هوا و ییلاقی مورد توجه شاهان قاجار بوده است.
در دوره پهلوی و در سال 1310ه . ش با احداث تاسیساتی مانند کارخانه ذوب آهن، دانشکده کشاورزی، کارخانه قند و موسسه دامپروری، کرج پا در عرصه رشد و توسعه در زمینه های مختلف گذاشت که تا به امروز نیز ادامه دارد.
"کرج دومین کلانشهر بزرگ استان تهران و یکی از ۱۰ ابرشهر ایران است که به دلیل رشد شتابناک آن در طول یک دههی اخیر، شاید بتوان آن را ناپایدارترین سکونتگاه کشور نامید." این جمله محمد درویش یکی از کارشناسان سازمان محیط زیست است که با خبرنگار مهر در کرج به گفتگو نشسته است.
وی گفت: کرج سکونتگاهی که به درستی از آن با عنوان «ایران کوچک» نام برده میشود، در این شهر می توان ردپای هر قوم و نژاد ایرانی را یافت و پیروان هر مذهب و آیینی را مشاهده کرد که در کنار یکدیگر میزیند.
درویش افزود: همین نکته، شاید یکی از کلیدهای بیتوجهی به این شهر مهم ایران باشد، شهری که با ۱۶۲ کیلومتر مربع وسعت، به سرعت میرود تا ردپای بومشناختی (اکولوژیک) فربهاش، همه کارمایههای پیدا و پنهان مخروط افکنه پرآبترین رودخانه البرز جنوبی را در خود ببلعد، با این وجود، ظاهرا آنچنان که باید شهروندان میلیونی کرج تعلق خاطر چندانی به حفظ موجودیت و شادابی شهرشان نشان نمیدهند.
به گفته این کارشناس واقعا چه کسی فکر میکرد که ممکن است سرنوشت سکونتگاهی که در خوش آب و هواترین بخش از دامنههای جنوبی البرز واقع شده و در طول میلیونها سال، همواره از موهبت جاری رودخانه کرج بهرهمند بوده، چنین تار و غمبار شود.
درویش با بیان زیبایی های سحر انگیز و رویایی جاده چالوس خاطرنشان کرد: رودخانه کرج، رودخانه ای که در آخرین هفته تیر ۱۳۸۸ دوباره از نفس افتاد و باز بستر خشک و تفتیدهاش را به رخ شهروندانی کشاند که گویا حفظ این آبادبوم در شمار اولویتهای اصلیشان قرار ندارد! و اینک مجبور هستند تا آب شرب خود را از اعماق ۲۰۰ متری زمین و با املاحی بیش از استاندارد مورد استفاده قرار دهند.
وی یه یاد گفته های یکی دیگر از کارشناسان محیط زیست می گوید: یاد حرفهای دکتر جمال قدوسی افتادم که چندی پیش با نگرانی میگفت: " دست کم ۱۷۸ گونه گیاهی در کرج منقرض شده و بیش از ۵۰۰ گونه گیاهی نیز در معرض خطر نابودی قرار دارند"
این نکته بار دیگر یادمان میاندازد که خطر بیابانزایی تا چه اندازه میتواند متأثر از نگاهی تمامیتخواهانه به زیستبوم، شتاب گرفته و باغشهر پرشکوه دیروز را به بیابان غبارآلود و نفسگیر امروز بدل سازد.
روی زمین راه می رویم بی آنکه بدانیم پا بر روی چه منبع حیاتی نهادیم.
قدم میزنیم، می دویم، گلها و درختانی که از وسعت آن برافراشته شده اند را نظاره می کنیم . بر روی چمنهای سبزروییده از خاک قهوه ای اش می غلتیم و بوی سبزه را به اعماق جانمان هدیه می دهیم بی آنکه قدردان دانه دانه دانه خاکش باشیم.
700 سال زمان برای تشکیل یک سانتیمتر خاک کشاورزی
کارشناسان محیط زیست تاکید می کنند: برای تشکیل تنها یک سانتی متر خاک کشاورزی 700 سال زمان لازم است، این در حالی است که جنگل ها و مراتع دائم در حال فرسایش و نابودی است، درختان قطع می شوند، پاکیزگی هوا مدام با ساخت و استفاده از سوخت های گوناگون و دستگاه های مختلف از ما دریغ می شود و به نظر می رسد که هیچ کس توان مقابله با این سیل عظیم حرکت به سوی نابودی را ندارد.
و اینجاست که باید پرسید با شهرمان کرج که حاصلخیزی اش با نماد زیبایی به نام جاده چالوس، کشتزارها و مزارع کشاورزی زبانزد جهانیان است چه کرده ایم؟
به آیندگان چگونه بگوییم که درختان بلند قامدت شهرشان که بخشنده هوای پاک بودند را به بهانه توسعه فیزیکی شهر بریدیم جایش ساختمانها را بنا کردیم؟