Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
بدون مقایسه کردن ، زندگی کنید !
ارسال در: 1392/09/09-10:04
بدون مقایسه کردن ، زندگی کنید !

ز باغی می گذری و به یک درخت بلند و تنومند برمی خورید، اگرمقایسه کنی چه می شود: درخت بسیار تنومند و بلند است، ناگهان خود را در کنار آن خیلی کوچک و خوار می بینید! حال اگر مقایسه نکنید و تنها برای تفرج وارد باغ شوید از وجود آن درخت لذت می برید و مشکلی هم بوجود نخواهد آمد.

درخت تنومند است، که هست! بگذار تنومند باشد، شما که یک درخت نیستید! اگر خوب نگاه کنید، درختان دیگری هم هستند که چندان تنومند و بزرگ نیستند و هیچ کدام مقایسه نمی کنند و به همین خاطر ازعقده ی حقارت هم رنج نمی برند. من هرگز با درختی برخورد نکردم که از عقده ی حقارت یا از عقده ی خودبزرگ بینی در رنج باشد، شما چطور؟

بلند ترین و تنومندترین درختان هم هرگز از عقده خودبزرگ بینی رنج نمی برند، زیرا میان آنها مقایسه وجود ندارد. این انسان است که مقایسه را خلق کرده است. و عده ای در این میان تنها با حس و رفتار "مقایسه کردن" زندگی می کنند و مدام این حس منفی را تغذیه و رشد می دهند.

با این حس و رفتار، تنها دو نتیجه منتظر انسان است. یعنی گاهی احساس برتر بودن می کنی و گاهی احساس کوچکی و خواری... انسان می داند که احساس خواری و کوچک بینی بیش از احساس برتری در او جا می گیرد. زیرا میلیون ها انسان وجود دارد که ممکن است ازاو زیباتر، ازاو بلندقدتر، از او قوی تر،هوشمندتر، توانمند تر و... باشد. یک فرد چنان است و دیگری چنین است.

اگر به مقایسه کردن خود با این میلیون ها انسان ادامه دهی، عقده ی حقارت تو نیز روز به روز بزرگ تر و حجمی میلیونی پیدا می کند. در حالیکه پندارهای تو و به عبارتی قیاس های تو در واقعیت وجود ندارند. آنچه که واقعیت می پنداری تنها تصورات و انگارهای تو هستند.


مقایسه

برای روشن شدن هر چه بیشتر مطلب داستان استعاره ای کهنی را برایتان نقل می کنیم...

روزگاری در یک جنگل زیبا، حیوانات تصمیم گرفتند برای فرزندان خود مدرسه ای دایر کنند. به همین دلیل برای تدوین برنامه درسی یک روز دور هم جمع شدند.

در این جلسه خرگوش اصرار داشت که دویدن جزء برنامه درسی باشد. پرنده معتقد بود که باید پرواز نیز به برنامه درسی اضافه شود. ماهی هم به آموزش شنا اصرار داشت و سنجاب نیز مصرانه تاکید می کرد که بالا رفتن از درخت نیز باید در این آموزش های مدرسه قرار بگیرد.

شورای مدرسه با رعایت همه پیشنهادات دفترچه راهنمای تحصیلی مدرسه را تهیه کرد و بعد قرار شد که همه حیوانات درس ها را یاد بگیرند. خرگوش در دویدن نمره بیست گرفت، اما بالا رفتن از درخت برایش دشوار بود و مرتب از پشت، زمین می خورد.

در جوامع مختلف، افرادی که بر خلق وخوی منحصر به فرد خود متکی هستند همواره مورد تهدید قرار می گیرند و اشخاصی که به سادگی همرنگ جماعت می شوند و دست رد به سینه استواری و ارجمندی خود می زنند مورد استقبال واقع می شوند

دیری نگذشت که در اثر یکی از این سقوط ها مغزش آسیب دید و قدرت دویدن را هم از دست داد. حالا به جای نمره بیست، نمره 10 می گرفت. و نهایت در بالا رفتن از درخت هم نمره اش از حد صفر بالاتر نمی رفت.

پرنده در پرواز عالی بود اما نوبت به دویدن روی زمین که می رسید، نمره خوبی نمی گرفت و مرتب صفر می گرفت. صعود عمودی از تنه، شاخه و برگ درختان نیز برایش سخت بود.

جالب اینجاست که تنها مارماهی کند ذهن و عقب افتاده بود که می توانست درس های مدرسه را تا حدودی انجام دهد و با نمره ضعیف بالا رود.

با تمام این اوضاع و احوال، مسئولان مدرسه از این خوشحال بودند که دانش آموزان همه دروس را می خوانند. این داستان نشان می دهد که همیشه عده ای هستند که می کوشند یک الگوی مشخص بر آدمی تحمیل کنند. آنان ماشین می خواهند نه انسان!

آنها می خواهند انسانها را همانطور بسازند که شرکت های " خودرو" اتومبیل می سازند : روی خط تولید! ولی انسانها را روی خط تولید نمی توان قرار داد. چون به صورت یکسان خلق نشده اند. خالق یکتا هر فردی را منحصر به فرد می آفریند.


چطور مقایسه خود با دیگران را ترک کنیم؟

آگاه و هشیار باشید:  نمی‌توانیم انکار کنیم که مقایسه کردن جزئی از طبیعت بشر است و گاهی هم مقایسه بدون آگاهی صورت می‌پذیرد. اما ترک عادت مقایسه نیاز به تمرین و ممارست بسیار دارد و باید با آگاهی انجام شود. مثلا وقتی ویژگی‌ها یا دارایی‌های خود را با دیگری مقایسه می‌کنید،‌ کاری که باید با آگاهی انجام بدهید این است که قدری درنگ کرده و به خود یادآوری کنید که " شاید مقایسه یک امر طبیعی باشد اما درست و منطقی نیست" و آگاهانه هر بار که به سمت مقایسه کردن رفتید این هشدار را به خود بدهید.

منحصر به فرد بودن خود را بپذیرید: مهمترین گام برای احتراز از دام مقایسه توجه به این واقعیت است که ما از هر حیث در جهان منحصر به فرد هستیم و هیچ کس از نظر ظاهری و باطنی با ما یکسان نیست. با درک این حقیقت به این نکته واقف می شویم که در انتخاب شیوه ی کار نبایستی کورکورانه از دیگران تقلید کرد.

در جوامع مختلف، افرادی که بر خلق وخوی منحصر به فرد خود متکی هستند همواره مورد تهدید قرار می گیرند و اشخاصی که به سادگی همرنگ جماعت می شوند و دست رد به سینه استواری و ارجمندی خود می زنند مورد استقبال واقع می شوند.   ما می توانیم به رغم فشارهای اجتماعی که از هر سو احاطه مان کرده و یادآوری مکرر اطرافیانمان مبنی بر همرنگی با جماعت، فکر و عمل خود را آزادانه انتخاب کرده و معطوف به ارزشهایی باشیم که به دقت به آن اندیشیده و آن را درونی ساخته ایم.

 

بر روی شایستگی‌ها و ویژگی‌های مثبت خود متمرکز شوید: تنها در سایه اعتماد به نفس، می‌توانید شاد باشید و پرداختن به نقاط ضعف، تنها غصه به همراه دارد. کسی که اقدام به نوشتن یک داستان می‌کند، نباید در همان گام نخست بتواند مانند نویسنده‌های بنام بنویسد، بلکه چیزی که مهم و باارزش است تصمیم و اقدام او برای نوشتن است و لزوما هم همه نباید کار او را بپسندند.

زمانی که به این آگاهی برسید که "بدون اینکه بهترین باشید هم می‌توانید خوب باشید" شانس موفقیت شما افزایش می‌یابد. باید توانایی و استعداد خود را بشناسید و چیزهایی که واقعا ارزش دارند که زیربنای زندگی قرار گیرند را درک کنید. اگر نتوانید توانایی‌های خود را تشخیص دهید،‌ هرگز نمی‌توانید در راه خواسته‌های خود ثابت قدم و محکم باشید.

 

قدرشناس و شکرگذار باشید: وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوید،‌لحظاتی وقت بگذارید و تمام نعمت‌هایی را که در اختیار دارید، مرور کرده و بابت آنها شکرگذار باشید.وقتی عادت کردید که نعمت‌هایی را که در اختیار دارید ببینید و برای آنها شکرگذاری کنید،‌ درمی‌یابید که مقایسه کردن چه کار بیهوده‌ای است. بنا بر این تکریم توانایی‌ها، دارایی‌ها و پیشرفت‌ها یک تمرین خوب و مفید است و می‌توان با به کار گرفتن آنها مهیای موفقیت‌های بزرگ‌تر شد.

قدردان نقیصه‌های خود باشید: منطقا هم همه می‌دانند که مطلق بودن و کامل بودن غیرممکن است. برای اینکه احساس رضایتمندی و شادی داشته باشید، باید یاد بگیرید که این حقیقت را بپذیرید که شما موجودی کامل، مطلق و بی عیب نیستید. پذیرش این مطلب بدان معنا نیست که شما نمی‌توانید آرزوهای بزرگ داشته باشید یا برای موفقیت‌های بزرگ نباید تلاش کنید. بلکه در کلام ساده یعنی اگر شما توقع مطلق بودن داشته باشید، همواره ناامید می‌شوید.

اگر شما خانه‌ای برای زندگی کردن، لباسی برای پوشیدن، غذایی برای خوردن و احساس محبت و عشق نسبت به همنوعان خود دارید،‌کاملا کافی است و هر آنچه بیش از این دارید هم لطف و نعمت خدای بزرگ است

به هر اندازه که کافی است، شاد باشید: صاحبان تجارت‌ و شرکت‌های بزرگ دقیقا می‌دانند چگونه از رسانه‌ها استفاده کنند و از حس نارضایتی مردم،‌وقتی خود را با دیگران مقایسه می‌کنند، ‌بهره ببرند. آنها با استفاده از آگهی‌های تجاری مردم را متقاعد می‌کنند که اگر از محصولات یا خدمات آنها استفاده کنند، موفق‌تر خواهند بود و در غیر این صورت توفیق کمتری دارند. قاعدتا کسی که درگیر این آگهی‌های زیرکانه می‌شود، دچار زیاد‌خواهی شده و هیچگاه احساس رضایت نمی‌کند.اگر شما خانه‌ای برای زندگی کردن، لباسی برای پوشیدن، غذایی برای خوردن و احساس محبت و عشق نسبت به همنوعان خود دارید،‌کاملا کافی است و هر آنچه بیش از این دارید هم لطف و نعمت خدای بزرگ است.

 

حرف آخر

ای انسان بکوش تا "منحصر به فرد بودنت" را ببینی نه چیز دیگر. خودت باش و با هیچ چیز روی زمین خود را مقایسه نکن!

منبع :پورتال خبری البرز
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved