خیانت، خیانت است و ربط چندانی هم به فرهنگ و جامعه و کشوری که در آن زندگی میکنیم، ندارد. یعنی در تمام دنیا به افرادی که بر سر قولوقرار خود با دیگری نمیمانند، خائن میگویند.
دوست دارید بدانید چطور می توان پیش بینی کرد که آیا یک فرد بعدها خائن از آب در می آید و احتمال بی تعهدی او بیشتر از دیگران است؟ این مطلب را بخوانید!
در کشور ما بیشتر زمانی مساله خیانت در ازدواج مطرح میشود که فردی با وجود داشتن همسر، با فرد دیگری هم رابطه جنسی داشته باشد. این در حالی است که خیانت در ازدواج و زندگی زناشویی، صرفا به معنای داشتن رابطه جنسی و بسیار عمیق افراد متاهل با فردی جز همسرشان نیست.
بلکه حتی فکر کردن به شخص دیگری جز همسر، صحبت کردن هر روزه با او، پیامک زدن مداوم به او یا برقراری رابطه دوستانه مستمر از طریق چت کردن با او هم میتواند خیانت به همسر محسوب شود. حتی اگر فردی در ذهن خودش عاشق فرد دیگری جز همسرش باشد و آن شخص سوم هم از این عشق بیخبر باشد، باز هم نوعی خیانت در زندگی زناشویی رخ داده است.
ما نمیتوانیم بگوییم که تمام خیانتها دقیقا شبیه به هم هستند و تمام افرادی هم که خیانت میکنند، تیپ شخصیتی یکسانی دارند اما به طور حتم، برخی از انواع خیانتها میتواند ریشه در کودکی یا ویژگیهای شخصیتی هر فردی داشته باشد.
به این معنا که ممکن است فردی در دوران کودکی خود شاهد طلاق، بحثهای هر روزه یا خیانت یکی از والدین خود به دیگری باشد.
در این صورت وابستگی کامل و ایمن بین چنین کودکی و والدینش ایجاد نمیشود به همین دلیل در بزرگسالی، 2 حالت برای این بچهها اتفاق میافتد؛
یکی اینکه همیشه از ترس تنهایی و تنها ماندن دنبال فرد دیگری هستند و دوم اینکه خیانت را به عنوان یک عمل یاد میگیرند و آن را در زندگی شخصی و آیندهشان هم انجام میدهند.
نکته دیگر اینجا است که ما به طور کلی 3 نوع خصوصیت سرشتی در شخصیتهای مختلف داریم؛ این 3 خصوصیت سرشتی شامل تنوعطلبی، آسیبگریزی و وابستگی به پاداش میشود.
معمولا امکان خیانتکردن در افرادی که دارای خصوصیت تنوعطلبی هستند، وجود دارد. بد نیست این را هم بدانید کسانی که دارای شخصیت نمایشی، مرزی و ضداجتماعی هستند هم خصوصیت تنوعطلبی دارند و امکان خیانتکردنشان بیشتر از دیگران است.
البته این حرف به معنای خیانتکردن و خائن بودن تمام افرادی که شخصیت تنوعطلبی دارند، نیست. یعنی ممکن است فردی تنها به دلیل برآورده نشدن نیازهای خود در زندگی زناشویی خیانت کند در حالی که به هیچ عنوان هم تنوعطلب نباشد.
به عبارت سادهتر، گاهی زن یا مرد از نظر نیازهای جنسی و عاطفی در زندگی زناشویی و خانوادگی خود تامین نمیشود و به جای صحبت کردن با همسر، رفتن نزد متخصص و مشاور و برطرفکردن مشکل خود به اشتباه به سمت دیگری کشیده میشود و دست به خیانت برای رفع نیازهای فردیاش میزند.
اما شخصیت های نمایشی، مرزی و ضد اجتماعی چه کسانی هستند؟
شخصیت نمایشی: شخصیت هیستریک یا نمایشی، یکی از انواع تیپ های شخصیت است. خصوصیات عمده این تیپ، توجه طلبی افراطی و آرایش ظاهری برای جلب توجه و هم چنین داشتن رفتارهای هیجانی و نمایشی است. آنها بسیار احساسی، برون گرا، شورانگیز، تابع امیال، ساده لوح، بی آلایش و غالباً جذاب هستند.
علاوه بر جذاب بودن - به ویژه در بین جنس مخالف- مردم پسند هم هستند. آنها تشنه محبت هستند، هیجان زده رفتار می کنند و خودمحورند و از تنهایی ترس دارند.
اگر مجبور شوند لحظاتی را تنها و بدون هم نشین سر کنند، به طور حتم پای تلفن خواهند نشست و با افراد زیادی تماس خواهند گرفت تا سرانجام موفق شوند با یکی دو نفر به صحبت بپردازند و از ترس تنهایی، رهایی پیدا کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، گناه و یا احساسهای پشیمانی را حتی در صورتی که آسیب زیادی را به دیگران وارد کرده باشند، تجربه نمیکنند. آنها اغلب، هنگامی که با رفتار تخریبی خود روبه رو میشوند، آرام و موقر باقی میمانند و نسبت به کسی که بتواند آنها را فریب دهند، احساس تنفر میکنند
شخصیت مرزی: اختلالات شخصیتی مرزی یک نوع اختلال شخصیتی است که با این ویژگی ها شناخته می شود: زود انگیختگی یا پیش بینی نا پذیری در مورد مسائلی از قبیل تکانه های جنسی،قمار،سوئ استفاده از دارو و الکل،دزدی از فروشگاه ها و پرخوری و آسیب رساندن به خود.
نداشتن یک الگوی پایدار در روابط فردی، ناتوانی در کنترل خشم، مشکل هویتی، بی ثباتی هیجانی، کوشش های بی مورد برای اجتناب از ترک و رها شدگی، خود آسیب زنی جسمی، احساس مزمن پوچی و بی حوصلگی که بصورت احساس بی هدفی،خالی و بی ارزش بودن.
شخصیت ضداجتماعی: این اختلال دارای چهار نشانه اصلی است که عبارت اند از: خود محوری، فقدان وجدان،رفتار تکانشی و جاذبهء سطحی. خود محوری به اشتغال ذهنی فرد به مسایل خود و عدم حساسیت به نیازهای دیگران مربوط میشود.
فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی به زندگی خود در دنیا یی که با تنهایی او آمیخته شدهاست ادامه میدهد، گویی که در مکان جدا و عایقی قرار دارد و هرگز دوست و آشنایی ندارد. این افراد اغلب فکر میکنند که با دیگران تفاوت دارند.
آنها ظاهراً احساس توجه و نگرانی نسبت به دیگران را درک نمیکنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، گناه و یا احساسهای پشیمانی را حتی در صورتی که آسیب زیادی را به دیگران وارد کرده باشند، تجربه نمیکنند.
آنها اغلب، هنگامی که با رفتار تخریبی خود روبه رو میشوند، آرام و موقر باقی میمانند و نسبت به کسی که بتواند آنها را فریب دهند، احساس تنفر میکنند.