Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
چرا آمریکا جنگ با ایران را در یک بازی شبیه سازی می کند؟
ارسال در: 1391/07/30-08:41
چرا آمریکا جنگ با ایران را در یک بازی شبیه سازی می کند؟

چرا آمریکا جنگ با ایران را در یک بازی شبیه سازی می کند؟

 

این بازی از کدام تفکر نشأت می گیرد؟

«شما رئیس جمهوری آمریکا باشید و درباره حمله به ایران تصمیم بگیرید.» این جمله، کلیدواژه ورود به یک بازی آنلاینی است که نهادی به نام «طرح امنیت ملی ترومن» آن را طراحی کرده است.

آن طور که در سایت رسمی این نهاد توضیح داده شده، این بازی برای آموزش هزینه و پیامدهای کنش نظامی ایالات متحده  در مقابل ایران طراحی شده است، تا کاربران نسبت به هزینه ها و فواید چنین اقدامی آشنا شوند.

بر این اساس گفته شده است که این بازی با مشورت با مقامات و کارشناسان سابق امنیت ملی آمریکا طراحی شده و درنظر دارد کاربران را از نزدیک و به طور ملموس با چنین تصمیم گیری  و سیاست گذاری آشنا کند.

مقامات این نهاد با استناد به جمله دیوید پترائوس معتقدند که آغاز جنگ بسیار ساده است، اما پایان آن بسیار مبهم و دور از انتظار مقامات است.

این نگرانی از این واقعیت منبعث می شود که جنگ حتی با وجود طراحی دقیق، بدون داشتن طرحی برای خروج از آن، می تواند به یک فاجعه تبدیل شود.

 

 

به گفته مقامات این نهاد، این بازی ابزارهای با ارزشی برای آگاهی از هزینه های جنگ با ایران و پیوند آن با مردم آمریکا فراهم می کند، زیرا همواره یک مناظره عمومی در این باره در جریان بوده است که ما چگونه می توانیم از اشتباهات سیاست گذاران و تصمیم سازان خودمان که در گذشته بر مردم آمریکا تحمیل شده است، در امان باشیم.

این نهاد از زبان مدیر اجرایی خود، مایکل برین عنوان می کند که در آغاز جنگ عراق در سال 2003، ژنرال دیوید پترائوس با طرح این سئوال «که به من بگویید که این جنگ چگونه پایان می پذیرد» در حقیقت به این واقعیت تأکید می کرد که آغاز جنگ آسان است، اما پایان آن بسیار مبهم   و تجربه عراق نشان می دهد که این طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا بعد از جنگ افغانستان بوده است.

 این سئوال از این جا نشأت می گیرد که قبل از اعزام یگان های ارتش برای نبرد، باید پاسخ آشکاری نسبت به این سئوال داشته باشیم.

 

چرا آمریکا به شبیه سازی روی آورده است؟

بر کسی پوشیده نیست که ایالات متحده از فردای انقلاب اسلامی ایران، تقابل های جدی با نظام برآمده از انقلاب را در دستور کار خود قرار داد.

آمریکا در جنگ اول خلیج فارس (جنگ تحمیلی) در تکاپوی تلافی از جمهوری اسلامی ایران برآمد و به طورنیابتی با ایران به مقابله پرداخت، زیرا

نظام دوقطبی این اجازه را به آمریکا نمی داد که به طورمستقیم با ایران مقابله  کند.

 اما 11 سپتامبر 2001 نقطه عطفی بود که اندیشه جنگ به ذهن سیاست گذاران آمریکا بازگشت. بوش ایران را محور شرارت قرار داد و تلاش کرد، ایران را در حملات به برج های تجاری مقصر جلوه دهد، اما در این  کار کمترین موفقیتی نداشت.

پس از اشغال افغانستان و عراق این تلاش ها به اوج خود رسید و زمانی که باتلاق این دو کشور پاهای نظامیان و سیاستمداران را در خود فروبرد، اندیشه جنگ کم کم به فراموشی سپرده شد.

بر اساس سند امنیت ملی آمریکا، ایران به عنوان تهدید آمریکا تلقی شده است، تهدیدی که بیش از آنکه حامل عناصر فیزیکی باشد، بر تقابل فکری و عقیدتی با این کشور روی آورده و گفتمان به ظاهر مسلط آمریکا یعنی لیبرال دموکراسی را به چالش کشیده است.

اما قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران و گزینه هایی که در اختیار دارد، مانع از تحقق چنین ماجراجویی خطرناک برای آمریکاییان شده است.

از سوی دیگر، تقابل آشکار دو قدرت بزرگ جهانی یعنی روسیه و چین با سیاست های آمریکا، که درباره سوریه به وضوح قابل مشاهده است، دست آمریکا را برای آزادی عمل بیشتر محدود کرده و اجازه چنین تصمیم گیری را به او نداده است.

آمریکا نخواست و نتوانست گزینه ای به نام جنگ را برای تقابل با ایران به کارگیرد. دلایل این  موضوع در این نوشتار نمی گنجد. بموضوع این است که چرا آمریکا برای گردآوری اطلاعات درباره ایران و جنگ احتمالی  با این کشور،  توسط یک مرکز تحقیقاتی خود به بازی آنلاین متوسل شده است؟ زیرا آمریکا دستیابی به اطلاعات دقیق سیاستگذاران خود را به کاربرانی سپرده است که متوسط سنی آنها می تواند از کودک 6 یا 7 ساله تا پیرمرد یا پیرزن 80 ساله متغیر باشد؟ و سرانجام این که آیا این طرح می تواند برای سیاستگذاران آمریکا با ارزش باشد؟

 

  1. افکار عمومی و تأثیر آن بر سیاستگذاران آمریکا

به طور کلی نمی توان تأثیر افکار عمومی بر سیاست خارجی آمریکا را نادیده گرفت، اما این مسأله تعیین کننده نیست، زیرا اولاً موارد بسیاری بوده است که در تاریخ آمریکا توسط افکار عمومی آمریکاییان مورد پذیرش نبوده است، اما سیاست گذاران بر عملیاتی کردن آن تصمیم گرفته اند و جنگ ویتنام، کره و عراق از این قبیل است.

دوم اینکه افکار عمومی به شیوه ای هنرمندانه ساخته می شود.  واقعیات به حاشیه رانده و یک دستورکار بین المللی غیرضروری به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل می شود.

به عنوان مثال  اکنون هیچ تصویری از کشته شدگان نظامی آمریکا در افغانستان به طورجمعی ارائه نمی شود و هیچگاه مراسم تشییع جنازه آنان بیشتر از دو نفر یا سه نفر برگزار نمی شود.

به همین علت افکار عمومی توسط رسانه های عمومی ساخته می شود. بنابراین چگونه می توان با  یک بازی آنلاین به یک تصویر از واکنش های افکار عمومی به جنگ با ایران دست یافت ؟ افکار عمومی اطلاعات مناسبی از هزینه های احتمالی جنگ با ایران آگاه نیستند، کما این که بسیاری از متغیرهایی که در این بازی بدان اشاره شده است، همه واقعیت نیستند، بلکه بخشی از واقعیت اند.

بر اساس این  جمله معروف در علم رسانه  که «می توان کلی اخبار و اطلاعات ارائه کرد، تا یک خبر مهم را نگفت» به نظر می رسد، این نهاد به افکار عمومی اطلاعاتی می دهد که در آن بازی جامع و کامل نیست، و همه پیامدها  را در نظر نمی گیرد. آیا افزایش قیمت نفت، احتمال اقدام تلافی جویانه ایران، مین گذاری تنگه هرمز و بستن آن و ... همه پیامدهای حمله به ایران است؟ آیا افکار عمومی از سایر موارد نیز مطلع است و به تحلیل علمی از آن دست یافته است.

 

  1. خروج از جنگ مهم ترین مسئله

آمریکاییان بر اساس تجربه خود در عراق و افغانستان، بزرگترین واهمه ای که دارند، خروج از جنگ دیگر است.  خسارات آمریکا در جنگ عراق و افغانستان بیش از 1000 میلیارد دلار برآورد شده و شمار کشته های این دو جنگ نیز حدود 10 هزار نفر است.  بنابراین ورود به جنگ دیگر مستلزم پرداخت هزینه های سنگین برای مالیات دهندگان و مردم آمریکاست و با توجه به وضعیت معیشتی کنونی آنان، بعید به نظر می رسد.

 

با توجه به اطلاعات کم  کاربران اینترنت از ملزومات جنگ و خروج از آن، به نظر می رسد، چنین توجیهی قابل قبول نباشد. شاید فرض محتمل این باشد که آنان از ورود به جنگ ترس دارند و ناتوانی در خروج از آن را بهانه اقدام نکردن خود می دانند. به همین علت در صدد هستند، افکار عمومی را نیز با خود همراه کنند.

 

 

  1. تبدیل ذهنیت سیاست گذاران به یک خواست عمومی

 این مرکز پژوهشی  برای تعمیم مسئله ذهنی سیاستگذاران به مسئله ای عمومی، به چنین راهکاری روی آورده است. در حقیقت کاری که با شبیه سازی بازی آنلاین در حال روی دادن است، بیشتر به ترویج خواسته ها و دلواپسی های سیاستگذار است تا آن را به یک دغدغه عمومی تبدیل کند.

در حقیقت همچنان که در سطور بالا نیز گفته شد، خواست عمومی مردم، ورود نکردن به جنگی دیگر و تحمیل هزینه های عمومی است، اما تلاش می شود، در قالب یک بازی، چنین دستورکاری به یک خواست تبدیل شود.

از سوی دیگر با نزدیک شدن به کارزار انتخاباتی میان دموکرات ها و جمهوری خواهان، نزدیکان رئیس جمهور کنونی قصد دارند، خود را در شکل دهی به سیاست های عالی آمریکا، تابع نظرات مردم آمریکا بدانند.

همچنین با توجه به مخالفت عمومی مردم آمریکا با جنگ طلبی جمهوری خواهان، دموکراتها تلاش می کنند، نسبت به این نقطه ضعف نهایت استفاده را کرده و خود را تابع افکارعمومی نشان دهند.

می توان چنین گفت که شبیه سازی یک جنگ آن هم با بازیگر مهمی همچون ایران که در منطقه راهبردی خاورمیانه واقع شده و از توانمندی های بسیار بالایی برای برخورد و ضربه دوم در چنین جنگ احتمالی برخوردار است، می تواند ملت آمریکا را از  ورود  نکردن به چنین جنگی توجیه کند تا بیش از آنکه به عنوان ترس و عقب نشینی تلقی شود، به علت مبهم بودن و هزینه بر بودن چنین اقدامی از آن دوری کنند

منبع :پورتال خبری البرز
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved