Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
جانشین خدا در زمین کیست؟
ارسال در: 1390/12/04-11:11
گرچه همه انسان ها، استعداد خلیفه خدا شدن را دارند، امّا همه خلیفه خدا نیستند

گرچه همه انسان ها، استعداد خلیفه خدا شدن را دارند، امّا همه خلیفه خدا نیستند. چون برخی از آنها با رفتار خود به اندازه ای سقوط می کنند که از حیوان هم پست تر می شوند. قرارگاه این خلیفه، زمین است، ولی لیاقت او تا «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی »(نجم، ۹) می باشد.

● انسان نماینده خدا در زمین

وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (۳۰)

و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بر آنم که در زمین جانشینی قرار دهم. فرشتگان گفتند: آیا کسی را در زمین قرار می دهی که در آن فساد کند و خون ها بریزد؟ در حالی که ما با حمد و ستایش تو، ترا تنزیه و تقدیس می کنیم. خداوند فرمود: همانا من چیزی می دانم که شما نمی دانید.

در آیه ی قبل خواندیم که خداوند، همه ی مواهب زمین را برای انسان آفریده است. در این آیه و آیات بعد، مسأله ی خلافت انسان در زمین مطرح می شود که نگرانی فرشتگان از فسادهای بشر و توضیح و توجیه خداوند و سجده ی آنان در برابر نخستین انسان را بدنبال دارد.

بطور کلی در این سلسله آیات که از آیه ۳۰ شروع و به آیه ۳۹ پایان می یابد سه مطلب اساسی مطرح شده است:

۱ خبر دادن پروردگار به فرشتگان راجع به خلافت و سرپرستی انسان در زمین و گفتگویی که آنها با خداوند داشته اند.

۲ دستور خضوع و تعظیم فرشتگان در برابر نخستین انسان که در آیات مختلف قرآن به تناسبهای گوناگونی ذکر شده است.

۳ تشریح وضع آدم و زندگی او در بهشت و حوادثی که منجر به خروج او از بهشت گردید و سپس توبه آدم، و زندگی او و فرزندانش در زمین.

فرشتگان، یا از طریق اخبار الهی و یا مشاهده ی انسان های قبل از حضرت آدم علیه السلام در عوالم دیگر یا در همین عالم و یا به خاطر پیش بینی صحیحی که از انسان خاکی و مادّی و تزاحم های طبیعی آنها داشتند، خونریزی و فساد انسان را پیش بینی می کردند.

گرچه همه ی انسان ها، استعداد خلیفه خدا شدن را دارند، امّا همه خلیفه خدا نیستند. چون برخی از آنها با رفتار خود به اندازه ای سقوط می کنند که از حیوان هم پست تر می شوند. چنان که قرآن می فرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (اعراف، ۱۷۹) قرارگاه این خلیفه، زمین است، ولی لیاقت او تا «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی »(نجم، ۹) می باشد.

به دیگران اجازه دهید سؤال کنند. خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال کنند و گرنه ملائک، بدون اجازه حرف نمی زنند و فرشتگان می دانستند که برای هر آفریده ای، هدفی عالی در کار است.

«من احبکم فقد احب الله» (زیارت جامعه کبیره) برای قضاوت درباره ی موجودات، باید تمام خیرات و شرور آنها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد. فرشتگان خود را دیدند که تسبیح و حمد آنها بیشتر از انسان است. ابلیس نیز خود را می بیند و می گوید: من از آتشم و آدم از خاک و زیر بار نمی رود. امّا خداوند متعال مجموعه را می بیند که انسان بهتر است و می فرماید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»

سؤال: چرا خداوند در آفرینش انسان، موضوع را با فرشتگان مطرح کرد؟

پاسخ: انسان، مخلوق ویژه ای است که ساخت مادّی او به بهترین قوام بوده: «أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» (تین، ۴) و در او روح خدایی دمیده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبریک گفته است: «فَتَبارَکَ اللَّهُ» (مؤمنون، ۱۴)

خدایی که دائماً حاضر، ناظر و قیّوم است چه نیازی به جانشین و خلیفه دارد؟

اوّلًا جانشینی انسان نه به خاطر نیاز و عجز خداوند است، بلکه این مقام به خاطر کرامت و فضیلت رتبه ی انسانیّت است. ثانیاً نظام آفرینش بر اساس واسطه هاست. یعنی با اینکه خداوند مستقیماً قادر بر انجام هر کاری است، ولی برای اجرای امور، واسطه هایی را قرار داده که نمونه هایی را بیان می کنیم:

با اینکه مدبّر اصلی اوست: «اللَّهُ الَّذِی» «یُدَبِّرُ» (یونس، ۳۹) لکن فرشتگان را مدبّر هستی قرار داده است. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (نازعات، ۵)

با اینکه شفا بدست اوست «فَهُوَ یَشْفِینِ» (شعراء، ۸۰) امّا در عسل شفا قرار داده است. «فِیهِ شِفاءٌ» (نحل، ۶۹) با اینکه علم غیب مخصوص اوست «إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ» (یونس، ۲۰) لکن بخشی از آن را برای بعضی از بندگان صالحش ظاهر می کند. «إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ» (جنّ، ۲۷) پس انسان می تواند جانشین خداوند شود و اطاعت او همچون اطاعت از خداوند باشد. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» (نساء، ۱۸) و بیعت با او نیز به منزله ی بیعت با خداوند باشد. «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ») («إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» (فتح، ۱۰) و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد.

«من احبکم فقد احب الله» (زیارت جامعه کبیره) برای قضاوت درباره ی موجودات، باید تمام خیرات و شرور آنها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد. فرشتگان خود را دیدند که تسبیح و حمد آنها بیشتر از انسان است. ابلیس نیز خود را می بیند و می گوید: من از آتشم و آدم از خاک و زیر بار نمی رود. امّا خداوند متعال مجموعه را می بیند که انسان بهتر است و می فرماید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»

● پیام های آیه:

۱ ـ خداوند ابتدا اسباب زندگی را برای انسان فراهم کرد، سپس او را آفرید. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً») («إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ» (حضرت علی علیه السلام فرمودند: «فلمّا مهد ارضه و انفذ امره اختار آدم» همین که زمین را گسترد و فرمانش را متنفّذ قرارداد، انسان را آفرید. نهج البلاغه، خطبه ۹۱)

فرشتگان، یا از طریق اخبار الهی و یا مشاهده ی انسان های قبل از حضرت آدم علیه السلام در عوالم دیگر یا در همین عالم و یا به خاطر پیش بینی صحیحی که از انسان خاکی و مادّی و تزاحم های طبیعی آنها داشتند، خونریزی و فساد انسان را پیش بینی می کردند

۲ ـ آفرینش ملائکه، قبل از آدم بوده است. زیرا خداوند آفریدن انسان را با آنان در میان گذاشت.

۳ ـ انتصاب خلیفه و جانشین و حاکم الهی، تنها بدست خداست. «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً»

۴ـ انسان، جانشین دائمی خداوند در زمین است. «جاعِلٌ» (کلمه «جاعل» اسم فاعل و رمز تداوم است)

۵ـ انسان می تواند اشرف مخلوقات و لایق مقام خلیفة اللهی باشد. (البتّه ستمکاران را از نیل به این مقام محروم کرده است: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» بقره، ۱۲۴) «جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً»

۶ـ ملائکه، فساد و خونریزی را کار دائمی انسان می دانستند. «یُفْسِدُ») («وَ یَسْفِکُ» (فعل مضارع نشانه ی استمرار است)

۷ـ حاکم و خلیفه ای الهی باید عادل باشد، نه فاسد و فاسق. خلیفه نباید «یفسد فی الارض» باشد.

۸ ـ طرح لیاقتِ خود، اگر بر اساس حسادت نباشد، مانعی ندارد. «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ»

۹ـ عبادت و تسبیح در فضای آرام، تنها ملاک و معیار لیاقت نیست.«نَحْنُ نُسَبِّحُ»

۱۰ـ به خاطر انحراف یا فساد گروهی، نباید جلوی امکان رشد دیگران گرفته شود. با آنکه خداوند می دانست گروهی از انسان ها فساد می کنند، امّا نعمت آفرینش را از همه سلب نکرد.

۱۱ ـ مطیع و تسلیم بودن با سؤال کردن برای رفع ابهام منافاتی ندارد. «أَ تَجْعَلُ فِیها» ۱۲ـ خداوند فساد و خونریزی انسان را مردود ندانست، لکن مصلحت مهمتر و شایستگی و برتری انسان را طرح نمود. «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»

۱۲ توقّع نداشته باشید همه ی مردم بی چون و چرا، سخن یا کار شما را بپذیرند.

زیرا فرشتگان نیز از خدا سؤال می کنند. «قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها»

۱۳ علوم و اطلاعات فرشتگان، محدود است. «ما لا تَعْلَمُونَ»

منبع :پورتال خبری البرز
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved