Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
روایتی مدرن از دغدغه های زنانه
ارسال در: 1390/11/23-13:57
نگاهی به فیلم میگرن به بهانه حضور در فجر سی ام

به عنوان نخستین فیلم بلند سینمایی نمی توان میگرن را نادیده گرفت. مانلی شجاعی فرد به عنوان فیلم اولی، دست کم توانسته دغدغه های زنانه خود را در یک ساختار مدرن و به شکل روایت های ادبی زویا پیرزاد در این سال ها به تصویر بکشد و از این حیث شاید در ابتدا با تماشای آن «به همین سادگی» را به یاد می آوریم. در این سنخیت البته حضور و جنس بازی هنگامه قاضیانی و شخصیت او در میگرن نیز تاثیر زیادی داشته است.

هرچند طاهره «به همین سادگی» وجوه سنتی تری از رعنا به عنوان یک زن مدرن دارد. میگرن را می توان نگاهی روانشناختی به دنیای درونی زنان و البته با تاویل های جامعه شناختی از موقعیت های اجتماعی آنان همراه دانست. میگرن داستان ۳ خانواده در یک آپارتمان است که در همسایگی هم زندگی می کنند و هرکدام مشکلات و دغدغه های خود را دارند اما یک درد مشترک در همه آنها قابل درک و تفسیر است و آن احساس تنهایی و درماندگی است که هرکدام بنا به شرایط زندگی و شخصیتی خود با آن همراه هستند.

اگرچه به نظر می رسد کارگردان خواسته از طریق روایت موازی این سه خانواده در ۳ طبقه یک آپارتمان (که از این حیث مرا به یاد پستچی ۳ بار در نمی زند حسن فتحی می اندازد) تاویل آسیب شناختی از طبقات مختلف اجتماعی داشته باشد اما نگاه زنانه کارگردان را در بازنمایی این موقعیت نمی توان نادیده گرفت.

فیلم تنهایی زنانه را در دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی ترسیم می کند و اگرچه به شکلی گل درشت علیه مردان سخن نمی گوید اما درلایه های درونی تر قصه می توان نگاه بدبینانه کارگردان را به موقعیت مردانه حدس زد. این که بی مسوولیتی و عدم حمایت های مردانه سهم مهمی درتنهایی این زنان داشته است. خوشبختانه فیلم در بازنمایی این موقعیت، لحن اغراق آمیزی به خود نمی گیرد. اما ظرافت های فیلم بیشتر به وجوهی از قصه برمی گردد که قرار است دلهره ها و دغدغه زنان درتنهایی و استیصالشان در زندگی به تصویر کشیده شود.

نوع روابط رعنا با محبوبه ـ که پانته آ بهرام نقش آن را ایفا می کند ـ بهترین لحظات فیلم را شکل می دهد. با این که پانته آ بهرام تلاش کرده تا دنیای ملتهب و اضطراب آلود یک زن که همسر بی مسوولیت دارد را با بازی درونی تر به نمایش بگذارد، اما در برخی سکانس ها بویژه در ارتباط با آرش ،کمی توی ذوق می زند.

اگرچه فیلم بر محوریت هیچ کدام از این شخصیت ها تکیه نمی کند و به موازات هم در یک گردش ساختاری به تناسب هم پیش می رود اما به نظر می رسد قصه رعنا، مرکزیت بیشتری در داستان پیدا می کند یا دست کم قصه و شخصیت او برای من به عنوان یک مخاطب جذابیت بیشتری دارد.

او با تنهایی خود کنار آمده اما برقراری تعادل بین زندگی خصوصی بویژه دغدغه های مادرانه برای دخترش با دردسرهای زندگی اجتماعی و معیشتش او را دچار خستگی و درماندگی می کند. استقلال روحی و ارادی او به ضرر استقلال و تامین مالی زندگی خود و دخترش دچار چالش می شود. البته قصه محبوبه نیز به جهان بینی و زاویه دید کارگردان نزدیک است و در مقابل رعنا که یک زن مطلقه است همان موقعیت دلهره آمیز زنانه را درباره یک زن متاهل تعمیم می دهد. تناسب و تعادل بین این دو شخصیت و این دو خانواده در این آپارتمان انسجام دراماتیک و درونی بین آنها برقرار می کند که در مقابل خانواده سوم که زندگی حسن و مادر و مادربزرگش را به تصویر می کشد از انسجام بیشتری برخوردار است.

اگر قصه سوم را از فیلم تفکیک و حذف کنیم نه تنها هیچ لطمه ای به کلیت اثر وارد نمی شود بلکه تعادل و تناسب معنایی بیشتری هم به فیلم تزریق می شود. به نظر می رسد قصه این خانواده بیشتر به تلطیف تلخی ای که در زندگی رعنا و محبوبه وجود دارد، کمک کرده و سویه کمیک آن، نمک قصه را تامین کرده است. بازی خوب گوهر خیراندیش که کاراکتر آن شباهت هایی با کاراکتر این بازیگر در فیلم بانو مهرجویی دارد به جذابیت این قصه و دلنشین شدن آن می انجامد.

با این حال به نظر می رسد برخی شخصیت های قصه بی شناسنامه بوده و تصویر و اطلاعات چندانی درباره آنها ارائه نمی شود بویژه رضا کیانیان و شاهرخ فروتنیان که در موسسه زبانی کار می کنند که رعنا در آنجا ترجمه می کند. در پایان با حس امیدی که در رعنا شکل می گیرد و با کنارزدن پرده های تیره و آمدن نور به خانه احتمالا این گونه تعبیر می شود که یک رابطه عاطفی بین او و شخصیت کیانیان برقرار شده که امید او را به زندگی زنده کرده است.

فیلم در عین حال نگاهی روانشناختی به دنیای کودکان هم دارد که البته کمی در ابهام باقی می ماند و چندان به عمق آن وارد نمی شود. در واقع دنیای کودکان در نسبت با والدین آنها بازنگری می شود.

به هر حال میگرن به عنوان نخستین تجربه مانلی شجاعی فرد اگرچه اثرقابل قبولی است، اما باید به ضعف های اساسی در فیلمنامه و کارگردانی نیز توجه داشت. بازی ها و چینش مناسب بازیگران از جمله امتیازات فیلم محسوب می شود و حضور بازیگران زنی مثل گوهر خیراندیش، سهیلا رضوی، هنگامه قاضیانی و پانته آ بهرام به کارگردان کمک کرده تا روایت خود را از تنهایی زنانه به تصویر بکشد.

منبع :پورتال خبری البرز
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved