Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
اوباما بر سر دو راهی ای که به مذاکره با ایران ختم می شود
ارسال در: 1390/11/04-08:55
رئیس جمهور آمریکا در تقابل با ایران، به جای انتخاب میان جنگ و تحریم که سیاست شکست ـ شکست است، باید به مذاکره با ایران روی آورد

رئیس جمهور آمریکا در تقابل با ایران، به جای انتخاب میان جنگ و تحریم که سیاست شکست ـ شکست است، باید به مذاکره با ایران روی آورد.

به گزارش نیویورک تایمز در گزارش هفته گذشته خود عنوان کرد که نامزدهای جمهوری خواه آمریکایی که اظهارات جنگ طلبانه ای را علیه ایران به کار می گیرند روش جنون را در پیش گرفته اند. شاید خوی طبیعی تمام نامزدهای جمهوری خواه به استثنای ران پاول باعث به راه افتادن چنین سر و صدایی از تمایل به جنگ با ایران باشد و دلیل دیگر می تواند جلب نظر خیِرانی (مانند شلدون آدلسون، سرمایه دار صهیونیست و از حامیان مالی نیوت) باشد که گزینه های سیاسی خود را بر اساس علایق بنیامین نتانیاهو پایه ریزی می کنند.

اما مارک لاندلر، گزارشگر تایمز معتقد است یکی از نتایج اصلی تمام بحث های یک سال اخیر در مورد ایران باعث شکل گیری دو گزینه برای باراک اوباما شده که هر دوی آنها می توانند راهی برای جولان دادن جمهوری خواهان و شکست اوباما در انتخابات آتی این کشور باشند.

همانطور که لاندلر می نویسد:

«اواخر ماه ژوئن، زمانیکه مبارزات انتخاباتی به اوج خود می رسند، اوباما باید تصمیم بگیرد که آیا کشورهایی که به خرید نفت ایران از طریق بانک مرکزی جمهوری اسلامی ادامه داده اند، باید مورد مجازات قرار گیرند یا خیر؛ کشورهایی که برخی شان از متحدان ثابت قدم آمریکا محسوب می شوند.

پس از رایزنی های بسیار کاخ سفید که مخالف تشدید این چنینی تحریم هایی است که اهرم اصلی برای اعمال فشار بر تهران محسوب می شوند، کنگره موافقت کرد که این لایحه را اصلاح کند تا اگر اوباما به این نتیجه رسید که اعمال این تحریم ها به بازار نفت صدمه خواهد زد، مهلت به تاخیر انداختن شان را داشته باشد. همچنین ممکن است وی به لغو آنها استناد کند و کشورها را به دلیل ملاحظات امنیت ملی از اعمال تحریم معاف کند.»

در شرایط عادی تصمیم یک رئیس جمهور برای لغو یا چشم پوشی از هرگونه مسئله سیاست خارجی به دلیل امنیت ملی را به سختی می توان به چالش کشید. در این مورد، نگرانی اوباما از تاثیری که اعمال این تحریم ها می تواند بر قیمت نفت داشته باشد، می تواند دلیل خوبی برای به تصویب رساندن جدیدترین قانون تحریمی کنگره باشد. اما لغو یا چشم پوشی، پیامدهای سیاسی ناگواری را به دنبال خواهد داشت.

به خاطر داشته باشید که قانون تحریم هایی که در حال بررسی است، در صدر دستور کار کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) قرار داشته است. اگر اوباما از آن چشم پوشی کند، نتانیاهو تمام نارضایتی خود را از طریق رسانه های عمومی اعلام خواهد کرد. گروهای فشار، نامزدهای جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری و افراد نفوذی آیپک در کنگره آمریکا نیز دست به اعتراضات شدیدی خواهند زد.

سناتور مارک کرک (جمهوری خواه ایلینوی) که شاید یکی از نزدیک ترین اعضای کنگره به آیپک باشد به تایمز گفته بود وی و همراهانش به هیچ وجه دیدی مثبت نسبت به یک چشم پوشی ندارند. وی در ادامه افزود: «نخستین چشم پوشی باعث به راه افتادن برنامه های لغو و چشم پوشی می شود که سیاست ما را از دورن نابود می کند... جامعه طرفدار اسرائیل مطمئناً خواستار نابودی این تحریم ها نیست.»

اما اگر اوباما با حداقل مقاومت سیاسی دست به اعمال تحریم هایی بزند که آیپک خواستار آن است چه؟

قیمت نفت افزایش خواهد یافت.

بر اساس گزارش تایمز: «در حال حاضر مقامات ایرانی روی مسئله افزایش قیمت نفت مانور می دهند. تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز که گذرگاه یک پنجم نفت جهان محسوب می شود، باعث افزایش قیمت نفت طی ماه جاری میلادی شده است.»

تایمز در ادامه گزارش خود به نقل از استوارت ایزنستات، یکی از مقامات ارشد سابق وزارت امور خارجی و خزانه داری آمریکا که به تدوین سیاست تحریم علیه ایران کمک کرد می نویسد: «تحریم ها به اقتصاد آمریکا لطمه می زنند و فرصت های انتخاب دوباره اوباما را از بین می برند.»

به عبارت دیگر، اوباما به احتمال زیاد با ضربه سیاسی روبرو خواهد شد، هیچ فرقی هم نمی کند که چه راهی را در مورد تحریم ها انتخاب کند.

مطمئناً مسئله تحریم زیرمجموعه ای از مسئله بزرگتر «جنگیدن یا نجنگیدن» است. همان نیروهای سیاسی که حامی اعمال تحریم های فلج کننده ای هستند که می تواند آمریکا، متحدان این کشور و شهروندان ایرانی را بیش از حکومت جمهوری اسلامی فلج کند، از گزینه جنگ در حالی حمایت می کنند که تلاش های آمریکا برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران بی نتیجه مانده است.

در مورد جنگ نیز مانند تحریم ها، دو گزینه وجود دارد. یکی آغاز جنگ است؛ سیاستی که آمریکا و به خصوص حزب دموکرات را در یک سال انتخاباتی تکه تکه خواهد کرد. دیگری تلاش برای مذاکره است با هدف پایان دادن به برنامه هسته ای ایران. اما اگر این مذاکرات با شکست روبرو شود آمریکا مجبور است یک ایران با ظرفیت هسته ای را بپذیرد و دست به محدود کردن این کشور بزند. چنین اقدامی مشابه سیاستی است که آمریکا در قبال کره شمالی و پاکستان دارد و برای دهه ها در برابر اتحاد جماهیر شوروی داشت. این امر باعث خشم نیروهای فشار خواهد شد. یک سیاست شکست شکست دیگر.

خوشبختانه راه سومی هم وجود دارد که در هر دو گزینه تحریم و جنگ قابل اجرا است. آمریکا می تواند مذاکره کند.

رابرت رایت، کارشناس سیاست خارجی راه خروج از بن بست فعلی را ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای دانسته و در آتلانتیک می نویسد:

«اعتقاد بر این است که اسرائیل و ایران از بازرسی سرزده آژانس از تاسیسات هسته ای اعلام شده خود و هرگونه سایت مشکوک اعلام نشده ای استقبال می کنند و دیگر کشورهای منطقه با نظارت بر شرایط موافق خواهند بود. اگر اسرائیل اطمینان یابد که هیچ برنامه تسلیحات هسته ای در منطقه در جریان نیست، ذخایر هسته ای خود را به تدریج کاهش خواهد داد. (اسرائیل ممکن است توانایی تولید سلاح هسته ای طی چند ماه را حفظ کند.)»

رایت معتقد است مخالفت اصلی با این برنامه از سوی اسرائیل صورت خواهد گرفت که بسیاری باور دارند هرگز آن را نمی پذیرد. اما بر اساس نظرسنجی موسسه داهاف از مردم اسرائیل، این امر درست نیست.

«زمانیکه از آنها سوال شد که دسترسی اسرائیل و ایران به بمب برای هر دو طرف خوب است یا خیر، ۶۵ درصد از یهودیان اسرائیل اعلام کردند که این مسئله برای هیچ یک از دو طرف خوب نیست. و رقم قابل توجه ۶۴ درصدی، موافق ایده منطقه عاری از سلاح هسته ای هستند، حتی زمانیکه به آنها توضیح داده شد که این امر به معنای تحویل تسلیحات هسته ای اسرائیل باشد. اکثریت شرکت کنندگان در این نظرسنجی موافق ایده باز بودن درهای تاسیسات هسته ای اسرائیل و ایران به روی سیستم بازرسی کامل بین المللی هستند.»

نظرسنجی مشابهی نشان داد تنها ۴۳ درصد از یهودیان اسرائیلی حامی حمله نظامی به ایران هستند و این در حالی است که ۹۰ درصد این افراد گمان دارند که ایران در نهایت به بمب هسته ای دست خواهد یافت.

گزینه منطقه عاری از سلاح هسته ای به عنوان یکی از جایگزین های جنگ، ارزش پیگیری را دارد. اوباما باید روند برقراری ارتباطی بی سر و صدا با ایران را تنها با هدف پیشگیری از بروز جنگ، کاهش تنش ها و پایان دادن به روند تهدید و مقابله با تهدید آغاز کند. با وجود تکذیب های کاخ سفید که با نیم نگاهی به آیپک صورت می گیرد، ممکن است اوباما این کار را آغاز کرده باشد.

نکته دیگری هم وجود دارد: چرا کسی نمی پرسد به چه دلیل مذاکره با طالبان که به تروریست هایی پناه دادند که سه هزار شهروند آمریکایی را در ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ کشتند و میلیون ها افغانی را برای دهه ها به وحشت انداخته اند امکان پذیر است اما ایده مذاکره با ایران چنین دور از دسترس به نظر می رسد؟

پاسخ این سوال بسیار واضح است. آیپک و افراد نفوذی این سازمان در کنگره آمریکا از ایده مذاکره با ایران به خشم می آیند اما در مورد طالبان که مطمئناً ربط چندانی به اسرائیل ندارد، بی تفاوت هستند.

بنابراین آمریکا می تواند با آدم کش های طالبان مذاکره کرده و به برخی توافقات برسد اما حتی نمی تواند مذاکره با دولت ایران را مورد بررسی قرار دهد.

چه راه شرم آوری برای تعیین سیاست خارجی.

منبع :پورتال خبری البرز
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved