Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
روشنفکری دینی چیست؟ روشنفکر دینی کیست؟
ارسال در: 1390/02/21-14:38
آگوستین قدیس در کتاب اعترافات خود می گوید: سخت ترین پرسش در باب مفاهیمی است که گویی همگان پاسخ آن را می دانند؛ مفاهیمی نظیر عدالت، آزادی.

آگوستین قدیس در کتاب اعترافات خود می گوید: سخت ترین پرسش در باب مفاهیمی است که گویی همگان پاسخ آن را می دانند؛ مفاهیمی نظیر عدالت، آزادی. شاید مفهوم «روشنفکری دینی» نیز به سبب گذر از مسیر تجربه مند اندیشه های سودانگار و متعارض در زمره چنین مفاهیمی جای گرفته باشد. در تفسیر و آشکار ساختن هر موضوعی، نخست باید نوع نگرش به آن سوژه را مشخص کرد. چرا که هر دیدگاه از رویکرد همان منظر حاصل می شود و مسلما پیش فهم ها، اصول موضوعی و عوامل پدیدآورنده خاص خود را می طلبد. از این رو لازم به ذکر است که رویکرد حاضر در تبیین مقدمات مفهوم مذکور تنها از خاستگاه نگرش تاریخی انتقادی بیان خواهد شد.

۱) روشنفکر دینی چیست؟ بهتر است به جای پرسش از چیستی روشنفکر دینی، بپرسیم روشنفکر دینی چه هست تا به این شکل مبنای پرسش را از چیستی مفهوم ساری به پرسش از هستندگی و چگونگی به بار نشستن آن مفهوم انتقال دهیم. شاید به این صورت بتوان در تحلیل انطباعات با واسطه از برانگیختگی های معنایی ترکیب مزبور جلوگیری کرد؛ چراکه در پیشامد نقصان تعارض واژگان «روشنفکری» و «دینی» و در نشر مفاهیم ترکیبی و انتخابی، با وجود عدم انطباق تصور مفهومی با خطوط رایج، برخی سعی بر دیکته همان مفهوم ها بر اذهان دیگری دارند که مسلما محصول چنین فضای نسبی و تکثرگرای مفاهیم، ناسازگاری و گاه نزاع خواهد بود. به این باب محل بحث سطور پیش رو با توجه به ساختار مفهومی واژگان ترکیب مذکور، پرسش از تحقق مفهومی تحت عنوان روشنفکری دینی است و اینکه آیا روشنفکر دینی می تواند نسبتی با دین و عقلانیت انتقادی داشته باشد؟

۲) بسیاری از بانیان جریان مزبور، در تبیین و تکوین مفهوم «روشنفکری دینی» بسیار شتاب زده و به طرز ناکارآمدی کوشیده اند تا احتمال وقوع بحران برانگیختگی معنایی را به واسطه دو قید متنازع مهار کنند: نخست رهیافت همسان گرایی و هماهنگی میان دین و بنیان جهان شمول مدرنیته و دیگری رهیافت انتقادی و انتخابی به باستان (سنت) و مبانی مدرنیسم که متاسفانه نه منظور از چیستی همسان گرایی را کاملا مشخص کرده اند و نه حدود رویکرد انتقادی و گزینشی را ترسیم کرده اند. از این رو علی الاصول باید جایگاه روشنفکر دینی را به عنوان کسی که تفکر متجدد غرب را پذیرفته و سعی در سازگاری و هماهنگی مفاهیم و اندیشه های دینی با فرهنگ مدرنیته غربی را دارد، در قامت یک «نئو سنت گرا» یا «اصلاح طلب دینی» شناخته و بپذیریم حتی اگر بسیاری از آنها خود را با چنین کسوتی بیگانه بدانند. با این حال احتمال تحقق روشنفکری دینی منوط به پذیرش دو تفکیک ساختارگرایانه ای است که انکار هر یک از تمییز ها مشروعیت و توان حضور این مفهوم را سلب خواهد کرد و مسلما هیچ جزیی قابل فروکاستن بر جزو دیگری نخواهد بود. به این باب از یک سو تفکیک میان ذات و عرض دین و از طرفی دیگر تفکیک میان صور اجتناب پذیر و اجتناب ناپذیر مدرنیته، مقدمات حیات متعارض «روشنفکر دینی» را مهیا خواهد کرد که طبقه بندی پرمخاطره ای از کارنامه اجرایی خود نمایش خواهد داد.

۳ – اگرچه روشنفکران دینی محاط به یک مخرج مشترک واحد هستند اما با این حال رفتار کار فکری آنان از گرایش ها و الگوهای متغیری تبعیت می کند که در منطق مدرسی و شرعی آنها پارادایم ها و انطباعات وابسته ای را ترسیم خواهد کرد. از این رو شاهد طبقات متکثر نظری و تئوریک گفتمان روشنفکران دینی هستیم که در خطوط مقابل اصول شرع و روشنفکری ارگانیک ظاهر می شوند.

لایه نخست از طبقه مزبور به رفرمیست ها و اصلاح طلبان دینی اطلاق می شود که منطق آنان بر منطق مدرسی و فلسفی استوار است مرحوم مطهری نماینده بارز این نسل است. اما طبقه بعدی بر خلاف اصلاح طلبان، با تاکید بر سنت دینی و روش فلسفی یونانی، به هیچ روی با نقد سنت دین موافق نیست از این رو در فاصله حداکثری با بنیان مدرنیته و در تکاپوی ارتباط میان دنیای کهن و اکنون است؛ سیدحسین نصر را به عنوان نماینده این گروه می شناسیم. دسته ای دیگر با تمرکز بر منطق تئوریک غربی و ماهیت روش شناختی دین، رهیافت معادلات همزیستی دین و مدرنیته را در بنیان آزادی و از مجرای علوم طبیعی پی گرفتند.

اما دیدگاه دیگر این طبقه برخلاف اندیشه پیشین بر اساس فلسفه علم و با تمرکز بر عرفان و آزادی، کمترین درگیری و تداخل مفهومی و مواجهه انتقادی را با غرب پیدا کرد؛ چراکه انتقاد آنان به جای بنیاد و ساختار مدرن بر مبنای اخلاق دنیای غرب بود. اما در لایه متاخر تقسیم بندی مزبور به هرمنوتسین های تاریخ مداری می رسیم که در تلاش بودند تا از محیط خارج، ارتباط سنت و دین را به وسیله خرد نقاد نوبنیاد تحلیل کنند تا از این رو در فعلیت عملکرد استعلایی آنان هم شاهد نقد رادیکال بنیان مدرنیته باشیم و هم بنیان دین را در چالشی ساختاری نظاره کنیم که شبستری از سرآمدان طبقه مذکور است. البته لازم به ذکر است تنها به حکم فعلیت کار عقلی آنها است که طبقه بندی مزبور صورت پذیرفت اما با تمام این اوصاف تسامح تصنعی آنان هیچ گاه نمی تواند تنها محاط به جامعه ایران باشد.

منبع :روزنامه شرق
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved